And Just Like That*



دیروز صبح از خانه که آمدم بیرون مست شدم. هوا بارانی بود. بارانی خوب. بارانِ زده و بارانِ در راه. هوا رطوبت و خنکی متوسط و خوبی داشت و از همه مهم‌تر، بوی خوبی. بوی خیلی خوبی. بوی هوا را مخلوط با بوی عطر خودم فرو دادم و نفسم از فرط خوش‌بو بودن آن چیزی که قورتش داده بودم بند آمد.
باید به یک نفر می‌گفتم  امروز بوی باران و بوی عطرم زیباترین بوی جهان را درست کرده بودند. 
ولی کسی نبود.

 And just like that

نظرات

  1. گیلاس ابی

    نه عزیز دلم...
    همه شبیه هم نیستند .
    برف برای دسهای یخ کرده کودکان روستا
    نه زیباست و نه رومانتیک !!!!

    دقت کردی!؟
    چهره زیبایت چیزی کم دارد!
    چیزی مثل ...
    کمی لبخند

    نه عزیز زیبای من !
    خبری از فرصهای اعصاب و بی خوابی نیست !
    بعد از تو
    تازه فهمیدم که ....
    چقدر تنهایی به ادم خوش میگذره !!!

    من و تو از همان روز اول
    محکوم به از دست دادن بودیم !
    تو همان یه ذره احساست را...
    و من ...
    تمام زندگیم را!!!!!

    زمین
    انقدر که فکر میکردم
    گرد نبود !
    از روزی که رفتهای تا الان
    باید حداقل دو بار از اینجا رد شده باشی!!!

    ارام بخواب عزیزم من...
    کابوس هارا یکی یکی
    از فضای اتاقت دور خواهم کرد!!!

    منبع :تهرانی

    بیشتربنویس نوشته هاتو دوست دارم خانم دکتر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. میم الف عزیز! خیلی ممنون که می‌خونید من رو ولی متاسفانه برخلاف شما من خیلی سر از نظراتتون در نمیارم، ارتباطشون رو هم نمی‌فهمم. ولی بازم ممنون که سر می‌زنین.

      حذف

ارسال یک نظر